×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

.......... گوشه چشم..........

انچه باید بدانید

× تولید گل و صادرات گل
×

آدرس وبلاگ من

bebeka.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/bebeka

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????

ندانسته ها راجب سه یار دبستانی حسن حسین عمر

دوستان خوب شاید بعضی دوستان قدیمی اسمی از این سه یار شنیده باشند این درکتاب درسی بچه های قدیمی بود با اینکه کتاب های درسی دارد سلیقه ای کم یا زیاد .یا سانسور میشود این سه شخص زیر دست یک استاد در مکتبخانه درس را تمام کردند وقتی نوجوان بودند بعد از اینکه استاد دانسته هایش را به انها یاد داد انها از متکب مرخص شدند برای خودشان ادم با سوادی بودند .انها قبل از خداحافظی قرار گذاشتن هر کس توانست در جایی شغل خوبی پیدا کند دست دوستان دیگر را بگیرد .حسن که فامیلش صباح بود وارد علوم دینی شد پله های طریقی را پیمودحسین که فامیلش خیلی بزرگ بود چون پدرش در در بار سلجوقیان وزیر بود .بنام نظام الملک چون مملکت را نظام میداد.جای پدر به در بار رفت و بعد عمر ریسد او پی خوشگذرانی درس بود کار ثابتی نداشت .فامیلیش خیام بود پس این سه یار هر کدام بعدها وزنه ای در تاریخ ایران شدند.بعد چند سالی عمرخیام پیش دوستش حسن صباح امد و گفت الان زمان ان رسیده به قبول جوانی عمل شود .حسن کفت فکر نکنم چون حسین خواجه نظام الملک صدر اعظم شده دیگر ما را تحویل نمیگیرد عمر خیام گفت بیا برویم حسن گفت تو برو اگر برایت کاری کرد پیغام بفرست من هم میایم.خلاصه دوستان عمر رفت دربار و نظام الملک را دید او به گرمی از اون استقبال کرد و گفت هرچه میخواهی بگو او گفت میخواهم روی ستارگان تحقیق بکنم و زنی زیبا میخواهم که حوصله ام سر نرود نظام الملک دستور دادباغ بزرگی تهیه کنند ودر انجا رصد خانه بسازند و چندین زن ماه رو و کنیزکان خوشگل اماده کنند . خلاصه دوستان وقتی عمر دید همه چیز اماده است او  نامه ای به حسن نوشت حسن صباح امد به در بار ..خواجه اورا تحویل و دست راست خودش قرار داد.حسن جوانی خوش تیپ با بروبازوی ستبر بود همه عاشقش بودند تا این که ترکان خاتون ملکه و دختر خیلفه عباسی تصمیم گرفت از حسن برای کنار زدن نظام الملک استفاد کند در جریانی او وزیر ترکان خاتون شد و خواجه از این موضوع رنجور تا اینکه سر مسئله جمع اوری در امد کشور در مدت زمان کوتاه با فتنه های زن شاه شرط بندی سر جان خواجه و حسن صباح شد هرکه زودتر به نتیجه برسه ان یکی باید کشته بشه حسن زودتر از خواجه جمع کرد و موقع ارائه دادن تمام اسناد را یاران خواجه بهم ریختن وقتی حسن جلوی شاه دید که تمام مدارک اسناد بهم ریخته وزمان زیادی میخواد همه را جمع جور کند.به شاه گفت نتوانستم .خلاصه شاه دستور داد ببرند در زنداناو را تا سر فرصت اعدام شود خواجه هم ناراحت بود چون میدید دسیسه های ترکان خاتون بین دو دوست جدایی انداخت خلاصه وقتی حسن چشم باز کرد بجای زندان خود را در اتاقی دید .بعد دختر جوان زیبایی داخل شد  و جلوی او غذا گذاشت حسن گفت من کجا هستم دختر به او پاسخ داد که ما تورا نجات دادهایم ان دو نگهبان که تورا از پیش شاه بردند جزء نیروهای ما هستند حسن گفت شما کی هستید گفت ما جزء فرقه اسماعیلیه هستیم حسن گفت مرا ببرید زندان تا اعدام شوم بهتر از این هست ملهیدن مرا نجات دهند. خلاصه بحث دینی بین دختر و حسن بالا گرفت حسن که خو دبه درجه اشتهادی رسیده بود در بحث کم اورد وبه دختر گفت وقتی یک زن با سواد بعد از عمری دیده ام که انقدر در علوم دین وارد هست من فرقه شما را قبول خواهم کرد . پدر ان  دختر امد به حسن گفت ما تورا از کودکی زیر نظر داشته ایم تو کسی هستی که میتوانی فرقه مارا  گشترش بدهی خلاصه حسن را دزدکی فرستادن به مصر برای اینکه بهتر به علوم بپردازد وقتی وارد مصر شد با تاریخ قبل از اسلام ایران زمین اشنا شد تصمیم بزرگش را گرفت یعنی برتری دادن ایران بزرگ بر عربها . بله وقتی اومد تمام قلعه ها راگرفته و دستور به غیام داد .فرقه اسماعیله قیام کرد جنگ شروع و به وسیله فدائیان ترور ها اغاز تا شاه و خواجه نظام الملک کشته شدند دو روایت هست که حسن کشته یک روایت هست خواجه بدست غلام های خودش کشته شد بعد از او شاه هم مرد . کشور افتاد دست ترکان خاتونی که عاشق حسن صباح بود حسن اورا تحویل نگرفت ولی او امد و یکی از پیروان اسماعیله شد ولی حسن صباح کاری کرد که خلیفه عباسی خطبه را بنام نوه خودش سلطان کیطارق بخواند این زمان بزرگی بودکه بلاخره دست اعراب از ایران کوتاه شد . و ازادی مذهب درایران شروع شد سنی ها با شیعه ها و هفت امامی ها دیگر درگیری نداشتند ... پس ببینید دین دین است میهن میهن حسن صباح دوباره ایران را به اوج خودش رساند . در زمان خلافای عباسی قدرت داشت و خلفای فاطمیون در مصر قدرت زیادی داشتند چون جنگاهی صلیبی  را اداره میکردند.  او با تفرقه بین عباسیان و فاطمیان ایران را حکم انها قرار داد بود ... پس بچه ها ایران میهن ما تا به بزرگی نرسد دین و فرقه ما هم به بزرگی نمیرسد. خوب خواجه زمان خودش بزرگترین دانشمند و بزرگترین سیاست مدار بود اولین کتاب را جب مملکت داری و سیاسیت را نوشت بنام سیاست نامه .. عمر هم بی کار ننشست او هم بزرگترین ریاضی دان و منجم .شد و هفت رقم رگاریتم را با چرکه نرفت و شاعر خوبی هم بود . وبا جلالی بهترین تقویم جهان را درست کرد همین تقویم که با اون هرسال به ثانیه سال را تحویل میشود . .پس اینها سه نفر با سه ایدولوژی مختلف برای بزرگ کردن ایران بوده اند پس دوستان حالا هر ایدولوژی که دارید بدانید ایرانی هستید ایرانی نه عرب نه امریکایی  . موفقیت شما باعث افتخار ایرانه پس دعا خیر ما بدرقه راهتان   
جمعه 1 مهر 1390 - 10:15:48 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


انچه باید بدانید


سال میلادی جدید


چرا بنویسیم...


نذر های سیاسی


خود خواسته را تدبير نيست


باز يافت .


دو کفه ترازو


باید ها و نباید ها


دددددددددددددددددددددددددددددد وووووووووووووووووو سسسسسسسسسسسسس تان خدا حافظ تا بعد


ناله های حقوق بشر از رفته ما ملت


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

157857 بازدید

139 بازدید امروز

595 بازدید دیروز

2942 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements