آخه شکست عشقی که دلیل خود کشی کردن نیست ...همون افسردگیه که همه ی آدما تو زندگیشون کمو زیاد تجربه می کنیم اگه افسرده شدیم می تونیم در پی درمانش باشیم ...معمولا اگه از مردن بترسیم یکی مثل من که می ترسه با وجود افسردگی هم دست به خودکشی نمی زنیم

یه لحظه فکر کنیم اگه بمیریمو چیزهای ترسناکی تو اون دنیا ببینیم یا خدا به خاطر عملمون ترکمون کنه و تنها وتاریک توو بیابون رها بشیم.یا خیلی چیزهای دیگه که هنوز نیم دونیم

مطمئن باشیم که با این کارها اون دنیا به ما مدال افتخار نمی دن..بدتر از این دنیا تنهایی می کشیم مطمئن باشیم

کمی اگه از مرگ بترسیم هر شب آرزوی زنده بودن فردا و فردا ها رو می کنیم

اگه دلمون برای خودمون نمی سوزه چشم عزیزانمون رو اشک بارون نکنیم

اونا رو پیر و داغدارو شکسته نکنیم

نذاریم توو تنهایی هاشون به خاطر از دست دادن ما و یک علامت سوال بزرگ اشک بریزن

آخه تا کی خود خواهیم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

کمی تامل کنیم شاید اگه امروز بخوایم خودکشی کنیم ندونسته از فردا ...فردا زمان مرگ واقعی ما باشه پس دست نگه داریم

لذت های زندگی کم نیستن که به خاطر غصه های هر چند بزرگ چشم بر اونها ببندیمو جسم بی گناه خودمونو محروم کنیم......

من به خود نیامدم اینجا که به خود باز روم

هر که آورد مرا باز برد در وطنم

مرغ باغ ملکوتم ,نیم از عالم خاک

چند روزی ...چند روزی...چند روزی فقط قفسی ساخته اند از بدنم

هوای این چند روزو داشته باشیم....نگران نباشیم ...این چند روزم یک چشم به هم زدن تموم می شه میریم اون دنیا ..نکیرو منکر ازمون مهمون نوازی می کنه...می تونیم بشینیم باهاشون یه چایی هم بخوریم ...

به ده سال پیش فکر کنیم... اونموقع چیزهایی که ما رو ناراحت به بستر خواب می برد حالا حتی به یادشونم نیستیم...

اخه تجربه رو تجربه کردن خطاست...

من که دلم می خواد با تموم تموم مشکلات تا دنیا دنیاست زنده باشمو هیچوقت چشمم به جمال نکیر و منکر منور نشه

اخه با این کارهاو خودکشی کردن چه قدر برای رفتن به جهنمو پشیمونیو زجر کشیدن عجله دارین...من که ندارم

باور کنیم زنده ها ما رو فراموش می کنن اگه بمیریم..گیریمم که فراموش نکنن که چی؟
باور کنیم اگه بریم اون دنیاهو ببینیم مثلا به خاطر خودکشی کردنمون قراره عذاب بکشیم  اونموقع چیکار می کنیم ؟؟؟...بازم می تونیم خودکشی کنیمو از اون دنیا نجات پیدا کنیم؟؟؟؟

من با وجود مشکلاتم برای روح شدن عجله ای ندارم ...برای دیدن اون دنیا که نمی دونم توش چه خبره و چی به سرم میاد عجله ای ندارم

من از خدا عمر نوح بدون چروکیده شدن می خوام

ایشالا تا اونموقع انواع عمل جراحی و پوست کشی اومده که بتونم چروکامو صاف کنم

شمام با من هم عقیده این؟

اون دنیا وقتی گرمای تابستون می شه بستنی چوبی نداره که گاز بزنینو بگین آخیشها

قدر خوشی های این دنیا حتی اندک رو هم بدونیم....