دوستانی که راجب اخر خط یعنی خودکش مطالبی نوشتن توجه کنند .
دوستان خوب هرکدامتان با این پدیده روبرو و یا شنیده اید .و همه شما مطالب جالب چه اظهار نظر کرده اید و چه بصورت کارت فرستاده اید .این نظر سنجی که حالا میبنید بین نظر دهندها یک پوند ایجاد میکند که ئوستان وبلاگ نویس به روحیات هم بهتر اشنا شوند هرز گاهی یک دوست وبلاگ نویس یک همچنین وبلاگی بده بد نیست همه تعداد وبلاگ نویسها بیشتر میشه هم بین انها یک صمیمیت و اتحاد بوجود میاید . پس من از همه وبلاگ نویسان باز دعوت میکنم انهایی که عضو نیستند عضو شوند ..خودکشی .بیشترین امار خودکشی که دوست عزیزمان به ان پرداخت و امار جالبی داد تبعیض جنسی بین زنان و مردان هست و این نقطه کور فرهنگ سنتی ما هست چون هنوز در جای جای این عزیز این حق کشی و تبعیض بین زنان انجام میشود . نکته بعدی مردان عزیز بیشتر وقتی اعصابشان بهم میریزد از ابزار زور استفاده میکنند و پدرانی که بین فرزند دختر و پسر فرق میگذارند و مادرانی ناخواسته دختران را مجبوربه ازدواج با فردی که اصلا شناختی ندارند یا خوششان میاید مجبور میکنند..در فرهنگ سنتی ما وفشارهای مذهبی برجوانان انها احساس گناه وزبونی میکنند مثل دختری بهش تعرض شده واز نظر مردم ومذهب اورا بچشم دیگه نگاه میکنند .ان دختر چاره ای ندارد جز خودکشی پس نمیشه گفت تنها افسردگی دلیله یکی از دوستان که دوستش دخترش را به جرم سیاسی گرفتند و ان دختر در زندان خودکشی کرد وقتی میبنه بیرون زندان با چی مواجه هست خودش را از نگاه مردم راحت میکند .این مورد دوم برای ثابت کردن حق از باطل اولین کسی که جلوی دوربینها خبرگذاریهای دنیا نمیدانم روبروی سازمان ملل بود یا سفارت امریکا در ویتنام روی خودش بنزین ریخت تا به دنیا ثابت کند حق بامن هست یک روحانی ویتنامی بود که از دست جنایتکاران امریکایی بستوه امده بود تا با قربانی کردن خود به دنیا ثابت کند که امریکا دارد چه جنایتی میکند پس در این موارد لازم است انسان فدا کاری کند.مورد دیگر بده بستانهای قومی هست مثل فیلم عروس اتش .یا ناف بند کردن دختر پسر فامیل یا نشان کردنها در کودکی ویا بعنوان خون بهادادن دختر .این همه ظلم در حق زنان در ایران خودمان انجام میشود پس بیخود امار خودکشی زنان در ایران زیاد نیست و مورد دیگر خودکشی صنعتی هست یعنی زمانی که ادم در دنیای مدرن احساس پوچی میکند همان افسردگی خیلی از ایرانیان به عشق خارج رفتند و درد دوری را دیدند و فهمیدن تمام ارزوهایشان به باد رفته و را برکشتی نیست یکی از همکاران قدیمی من با فروش خانه وبا بدبختی توانست به انگلستان برود ما هم نامه پشت نامه تا راهی برای ما پیدا کند که برویم ولی بعد از یک سال فهمیدیم از زن جدا شده وخانمش بوسیله پلیس بچه ها را از او گرفته ولی او برای حفظ ظاهر بما میگفت این طوری کردیم تا دولت بما پول بیشتری میدهد نمیخواست ما بفهمیم زندگیش تمام شده خلاصه بعداز دو سال خودش را در کشور غریب خلاص کرد و جنازه اش کادو پیچ به ایران امد این هم درد غربته هم پوچ شدن زندگی . یک مدل دیگر خودکشی فدا کردن برای خانواده .پدری که نمیتواند مخارج خانه را به رساند تصمیم به خودکشی میگیرد تا از پول دیه خانواده اش به نوایی برسد این دارد در ایران مد میشود اگر قیمت دیه برود روی نود میلیمن امارهم دوسه برابر میشود یا بچه را میدازند جلوی ماشین یا خودشان . پدر بدهی با لا اورده کاری کرده که در شان خانواده و ابروی ان ها نیست و دست به خودکشی میزند .مورددیگر طمع باعث میشود . یک بازاری که ثروت جمع کرده در بازار بورس یا قیمت دلار و طلا پایین بالا میشود دست به خوکشی میزند البته بیشتر سکته میکنند اگر نکردند بعد خودشان را میکشند فقط بخاطر حرص پول .. مورد دیگر خودکشی برای ثابت کردن عشق هست عشق فرهادی یعنی از برج یا ارتفاع خود را پایین انداختن ..مدل دیگر هم به کرسی نشاندن حرف . که تو موارد بانوان خبره هستند . خوردن قرص یارگ زدن بعد جلوی شوهرظاهر شدن ووووولی تنها افسردگی نیست به اعتقاد هم نیست تنها امید هست که برای خودمان نداریم امید بکار به یار وهدف پس اگر تو زندگی هدفی را دنبال کنیم حتی اگر هم شکست بخوریم باز سعی میکنیم ولی اگر هدف نداشته باشیم افکار پوچ بیشتر فشار می اورد این افکاردر واقع شیطانی هست .وادم همیشه به خودش پالس منفی میدهد گوشه گیر و منظوی خود را میکند و تلقین که بدرد نمیخورم و تشدید در افسردگی خوب دوستان ممنونم از شما ها اگر نظر دارید باز ممنون میشوم بنویسید .
یکشنبه 3 مهر 1390 - 7:49:55 PM